9. هفته بیست و هفتم
سلام حلمای عزیزم حالت خوبه مامانی؟ قربونت برم که این روزا شیطون تر شدی و لگدهات جون گرفته. گاهی حس میکنم توی شکمم داری بازی میکنی. هر وقت بابایی رو صدا میزنم که حرکاتت رو که الان دیگه از روی شکم معلومه، ببینه، شما ساکت میشی و دیگه تکون نمیخوری. اونوقت بابایی میگه دختر مامانشو دوست داره، منم میگم نهههه بذار به دنیا بیاد همش بابا بابا بکنه، میبینی که دختر عشق باباشه... ای جونم به قربونت. توی سایتهای بارداری نوشته شما از این هفته حافظه داری و هر چی رو که چندبار بشنوی به خاطر میاری. منم حس میکنم وقتی باهات حرف میزنم گوش میکنی... نمی دونم درست فکر میکنم یا نه اما فقط میدونم که خیلی خیلی دوستت دارم دخترم. از یکشنبه هفته پیش رفتم کل...
نویسنده :
مامان خانومی
14:15